اگر یک ماه دلار گران نشود، تعجب دارد!

پس از جهش ناگهانی قیمت دلار در آبان‌ماه امسال، یکی از روش‌هایی که بانک مرکزی برای کنترل قیمت این ارز در نظر گرفت، عرضه اوراق ارزی بود که در بخش نخست گفت‌وگوی تجارت‌نیوز با مرتضی ایمانی‌راد مورد بررسی قرار گرفت؛ اکنون در بخش دوم قرار است این اقتصاددان به این سوال پاسخ دهد که چرا دلار عموما در بازار ایران با رشدهایی از این دست روبرو می‌شود و ریشه‌های آن کجاست؟

به گزارش مثبت بورس؛ مرتضی ایمانی‌راد، تحلیلگر اقتصادی و سرمایه گذار بین المللی در خصوص تحولات ارز در یادداشتی نوشت:

شیب صعودی قیمت دلار از ابتدای پاییز امسال روندی پرشتاب‌ به خود گرفت و در هفته نخست آبان‌ماه توانست به ۳۶ هزار تومان هم برسد؛ سطحی که در تاریخ قیمت دلار بازار آزاد بی‌سابقه بوده است. در این میان بانک مرکزی با تاخیری یک هفته‌ای، مدیریت خود در بازار ارز را آغاز کرد تا به سنت دیرینه تمامی دولت‌های ایران، قیمت دلار را سرکوب کند.

این رویکرد بانک مرکزی شائبه‌های زیادی را مبنی بر قصد دولت برای نوسان‌گیری و تامین کسری بودجه خود از بازار ارز مطرح کرد. در این میان برخی نیز مساله بن‌بست برجام را دلیلی بر افزایش ناگهانی قیمت دلار می‌دانستند.

دیدگاه دیگری هم ناظر بر اثر ناترازی بانک‌ها بر وضعیت کلان اقتصادی است که نتیجه آن خلق پول، رشد چشم‌انداز تورمی و جهش قیمت دلار بوده است. مرتضی ایمانی‌راد در بخش دوم گفت‌وگو با تجارت‌نیوز به بررسی عوامل رشد قیمت دلار پرداخته است.

جهت‌دهی متغیرهای بنیادین اقتصادی به دلار

عوامل رشد دلار را می‌توان در بازه‌های مختلف زمانی بررسی کرد زیرا در هر حال علل نوسانات قیمت دلار در هر یک از این بازه‌های زمانی متفاوت است. از آنجا که می‌خواهیم بحث را اندکی بنیادی مطرح کنیم، من وارد این موضوع که بانک مرکزی دارد بازارسازی می‌کند، یا دلالان به سمت بازار یورش آورده‌اند و یا عواملی شبیه اینها نمی‌شوم چرا که اینها عواملی هستند که نوسانات روزانه و یا نوسانات کوتاه مدت را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

در واقع آنچه به طور عمومی و مستمر دلار را بالا می‌برد همان عاملی است که دلار را در بلندمدت مدیریت می‌کند و طبعا هر پدیده‌ای که در بلندمدت عمل کند، در میان‌مدت و کوتاه مدت خود را به اشکال متفاوت نشان می‌دهد؛ یعنی این‌گونه نیست که عوامل کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت به طور جداگانه از یکدیگر عمل کنند. در واقع این عوامل به طور مشخص روی بدنه اقتصاد کشور اثر می‌گذارند و قیمت ارز را تغییر می‌دهند.

این عوامل بنیادین را در چه مواردی می‌توان جست‌وجو کرد؟

 

اگر بخواهیم با استفاده از عوامل بنیادی، ریشه جهش قیمت دلار را تشریح کنیم باید به نکاتی توجه داشته باشیم؛ حجم نقدینگی با سرعت بالایی که تقریبا بعد از انقلاب بی‌سابقه بوده در حال افزایش است.

در همین حال تورم هم به بالاترین میزان خود در ۴۵ سال گذشته رسیده است؛ از سوی دیگر احتمال ساماندهی و تفاهم در برجام به کمترین حد خود رسیده است و در کنار آن نیز کسری بودجه قابل توجه دولت و فقدان رقابت‌پذیری در کشور مشاهده می‌شود؛ در واقع می‌توان گفت اینها تعدادی از عوامل بنیادی هستند که دارند همزمان عمل می ‌کنند و دلار را بالا می‌برند.

ما به طور مستمر و به دلایل متعدد-که بخش قابل توجهی از آن هم برای دولت اجتناب‌ناپذیر شده است-، با این عوامل مواجهیم که موجب می‌شود حجم نقدینگی بالا رود و طبیعی است که انتظار داشته باشیم قیمت دلار هم افزایش یابد. چرا که دلار با لباس، شکر و امثال آنها تفاوتی ندارد و همه اینها کالا محسوب می‌شوند.

در همین حال افزون بر افزایش حجم نقدینگی، اینکه بخش‌های مختلف نقدینگی چطور عمل می‌کنند هم مهم است؛ به عنوان مثال اینکه حجم نقدینگی کوتاه‌مدت نسبت به نقدینگی بلندمدت افزایش ‌یابد، جدا از اینکه حجم نقدینگی چقدر باشد، یکی از عواملی خواهد بود که قیمت دلار را افزایش می‌دهد.

بنابراین مساله نقدینگی و عواملی که با این پدیده مرتبط می‌شود مجموعا یک شرایط تورمی در اقتصاد ایجاد می‌کند که فشار زیادی روی قیمت دلار می‌آورد و آن را صعودی می‌کند.

مقایسه اقتصاد جهانی با ایران

 

حالا در یک میدان وسیع‌تر، خود را در مقایسه و رقابت با کشورهای دیگر قرار می‌دهیم؛ این نکته قابل مشاهده است که به دلایل متعدد و خصوصا به دلیل اینکه حکمرانی اقتصادی در اقتصاد کشور درست عمل نمی‌کند، سطح رقابت‌پذیری در کلیت اقتصاد ایران و در ارتباط با نظام جهانی پایین می‌آید.

در نتیجه این روند، طبعا سطح بهره‌وری اقتصاد هم در مقیاس بین‌المللی پایین می‌آید. در نتیجه قدرت و توانایی بین‌‌المللی پول کشور نیز از دست می رود که نشانه و بروز آن، افزایش قیمت دلار در بازار خواهد بود.

بنابراین خیلی طبیعی است که دلار هر ماه افزایش پیدا کند. در واقع اگر در یک ماه افزایش پیدا نکند باید پرسید که چرا افزایش پیدا نکرد! زیرا وقتی افزایش می‌یابد دلیل آن مشخص است و وقتی رشد نمی‌کند باید دلیل را جست‌وجو کنیم.

فارغ از دلایل رشد قیمت دلار، میزان این رشد به چه عواملی بستگی دارد؟

 

قیمت دلار از یک طرف به تقاضا و عرضه دلار فارغ از متغیرهای اقتصادی ارتباط دارد و از طرف دیگر، به متغیرهای اقتصادی که از آن سخن گفتیم. به عبارت دیگر متغیرهای اقتصادی مانند سطح بالای تورم، تردیدی که در بازار دلار در اثر عدم تفاهم بر سر برجام وجود دارد، افزایش کسری بودجه دولت، محدودیت ارتباطات بین‌المللی، قرارگرفتن در لیست سیاه FATF، همه و همه عواملی هستند که فشار می آورند تا دلار را افزایش دهند.

اما اینکه دلار چقدر افزایش پیدا می‌کند، به این بستگی دارد که در خود بازار ارز و به طور مشخص بازار اسکناس که موضوع گفت‌وگوی ماست چه اتفاقی می‌افتد.

وقتی وضعیت صادرات خوب می‌شود، دولت تحریم‌ها را دور می‌زند و از طریقی نفت خود را فروخته و منابع ارزی را به کشور وارد می‌کند، فشار کسری بودجه و بالارفتن نقدینگی، تورم و غیره کم اثر می‌شود یعنی بخش قابل توجهی از این اثر کاهش می‌یابد.

به همین دلیل است که می‌بینیم در بعضی از ماه‌ها قیمت دلار افزایش پیدا می‌کند و در برخی از ماه‌ها خیر! ولی واقعیت این است که به هر شکلی هم که بتوانیم در نظام بین‌المللی صادرات بالایی داشته باشیم همچنان این عوامل بنیادی که به آنها اشاره کردم فشار روی قیمت دلار ایجاد خواهد کرد.

چرا قیمت دلار به ویژه در آبان‌ماه افزایش یافت؟

 

در آبان‌ماه به طور مشخص چندین اتفاق افتاد که فشار را روی قیمت دلار بالا برد. به نظر می رسد ناآرامی‌ها و اعتراضاتی که در کشور به وجود آمده و به طور مستمر در حال افزایش است، انتقال سرمایه به خارج از کشور را بیش از پیش تشویق می‌کند. اینکه مردم فکر کنند این اعتراضات بیشتر می‌شود، فشار بر بازار ارز را هم افزایش می‌دهد؛ همین تورم انتظاری برای دلار، خود را در افزایش تقاضا نشان می‌دهد و قیمت را بالا می برد.

از طرف دیگر در آبان‌ماه اخبار مایوس‌کننده‌ای درباره برجام منتشر شد؛ آمریکا هم صراحتا نه تنها تمایلی به برجام نشان نداد بلکه شروع به وضع تحریم‌های جدید علیه ایران کرد.

اروپا هم این تحریم‌ها را ادامه داد و بر همین اساس ما در شرایطی قرار گرفتیم که هم از نظر بازار ارز و هم از نظر متغیرهای اقتصادی فشار روی قیمت دلار بالا رفت و قیمت را افزایش داد.

حالا اگر بخواهیم مقداری مشخص‌تر این بحث را باز کنیم و این دو عامل یعنی مجموعه‌ای از متغیرهای اقتصادی اثرگذار بر بازار ارز و متغیرهای خود بازار ارز را به عنوان عوامل بنیادی اثرگذار بر نرخ ارز ببینیم، تا پایان سال هم قاعدتا می‌شود پیش‌بینی کرد قیمت دلار چقدر می‌شود.

در واقع بررسی این عوامل، یک مسیر تحلیلی را به ما نشان می‌دهد که طی آن می‌توانیم جایگاه دلار را در اقتصاد ایران مشخص کنیم.

غیر از عوامل سیاسی، چه عوامل اقتصادی دیگری بر رشد قیمت دلار در این برهه موثر بوده است؟

 

همان طور که اشاره کردم مشکلات ادامه‌دار ارز عمدتا به سطح بالای نقدینگی و تورم در کشور و سطح بالای تقاضا برای ارز بر می‌گردد. درگیری هایی که دولت در داخل دارد و درگیری‌هایی که در خاورمیانه و خارج از آن دارد همه و همه از عوامل بنیادی است که قیمت ارز را رو به بالا تصویر می‌کند.

مهمتر اینکه همه ما می‌دانیم طی ۴۵ سال گذشته اقتصاد ایران در رویارویی با اقتصاد جهانی بسیار ناتوان بوده است؛ از لحاظ تکنولوژی، بازار، قیمت‌گذاری و قابلیت رقابت‌پذیری کالاها هر کدام از عوامل را در نظر بگیرید می‌بینید که اقتصاد ایران و صادرات کالاهای ایرانی از قابلیت رقابتی بالایی در نظام جهانی برخوردار نیستند و همین مساله نرخ ارز را بالا می برد.

بنابراین اگر بخواهم قبل از جمع‌بندی به یک عامل دیگر هم اشاره کنم، آن حجم بالای کسری بودجه دولت است. این فرضیه درست است که دولت می‌تواند با انتشار اوراق کسری بودجه را تامین کند اما این از روش‌های غیرمستقیمی است که موجب بالارفتن پایه پولی در بانک مرکزی می‌شود و نقدینگی را افزایش می‌دهد.

بنابراین همه این عوامل موجب می‌شود مشکلات ارز کماکان ادامه دار باشد؛ از آنجا که این عوامل در کوتاه‌مدت قابلیت بهبود ندارند بنابراین پیش‌بینی می‌شود در کوتاه مدت و در بلندمدت کماکان نرخ دلار در اقتصاد ایران رو به افزایش باشد.

در این میان می‌توان به نکته‌ای اشاره کرد؛ آن هم این است که بخش قابل توجهی از صادرات نفت ایران از طریق دور زدن تحریم‌ها انجام می‌شود. در همین حال با وجود نابسامانی اقتصادی که امسال با آن روبرو بودیم اما صادرات کالاهای غیرنفتی نسبت به سال های گذشته یک مقدار بهتر بوده است. در واقع اگر این دو گزینه وجود نداشت و از این مسیرها ارز به داخل کشور وارد نمی‌شد ما قیمت دلار را در سطوح خیلی بالاتر از اینها می‌دیدیم.

بدین ترتیب چشم‌انداز قیمت دلار چه خواهد بود؟

در واقع از آنجا که این عوامل همواره در اقتصاد ایران حضور دارند و سال آینده و سال بعد از آن هم حضور خواهند داشت،  بنابراین اصلا نمی‌شود پیش‌بینی کرد که ارز در اقتصاد ایران رو به کاهش خواهد بود؛ بلکه بیشتر محتمل است قیمت ارز در اقتصاد ایران افزایش یابد.

اینها دلایلی است که مشکلات ارزی کشور را ادامه‌دار می‌کند و سیاست‌های کوتاه‌مدتی که برای تنظیم بازار ارز اتخاذ می‌شود هیچکدام نمی‌توانند اثر پایداری بگذارند کما اینکه تا کنون هم نتوانسته‌اند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x